سوخــتن
این که بنشینی و نگاه کنی که بغل دستی ات دارد در حسرت ِ چیزی می سوزد ، آب می شود و قطره قطره می چکد، خیلی هم آسان نیست.آی بغل دستی !نوشتم که بدانی برای ِ من دیدن ِ سوختن و آب شدنت راحت نیست...یاد ِ غروب...
View Articleهمســفری تان ، تبــریک !
و از نشانه های قدرت اوست که برايتان از جنس خودتان همسرانیآفريد تا به ايشان آرامشيابيد ،و ميان شما دوستی و مهربانی نهاد در اين عبرتهايی است برای مردمی که تفکر می کنند._ سوره مبارکه روم / 21با هم ، تا...
View Articleگــُمـــ شده
چادرم را سر می کنم .با عجله وسایلم را جمع می کنم تا خیلی در آفتاب منتظرم نماند.یاد انگشترم می افتم.برمی گردم داخل اتاق ، جلوی ِ آینه سر ِ جای ِ همیشگی اش نیست !می روم اتاق ِ دیگر ، روی ِ میز ، لب...
View Articleخــاطره
بعد از کتابخانه ، می رسم به کشوها و اول کشوی ِ خودم.کارتن موزی را آوردم جلو و یکی یکی جزوه ها و وسایل را می چینم داخلش.می رسم به آن پاکتی که همیشه دلم برایش ضعف می رود. همه نامه ها و خط ها و یادگاری...
View Articleمــادرانــه
نوع ِ لباس پوشیدن و قیافه اش توجه م را جلب کرد.فکر کنم یک سال داشت شاید هم یک سال و نیم.اسمش محمدحسین بود.پسربچه بازیگوش و در عین ِ حال آرام.انگار که تازه حرف زدن را یاد گرفته باشد ، و راه رفتنش هم...
View ArticleArticle 4
مادرکه باشی ، می فهمی اضطراب ِ دل ِ رباب را . به دل ِ مضطرب ِ رباب ، اجـِبنا ... * تو خود حدیث ِ مفصل ، بخوان ازین مجمل ...
View ArticleArticle 3
کافیست یک هفته در خانه بخوابی و در بستر باشیغیر از درد ِ خودت ، هزار و یک نوع درد ِ دیگر به سراغت می آیدو من از بین ِ آن هزار و یک نوع ِ دیگر ، آن هایی را دوست تر می دارم که مرا شبیه کند کمی به شمایعنی...
View ArticleArticle 2
فقطآمدم برایت بنویسم :"من را ببخش که اندازه ی ِ تو مجنون نیستم "حال ِ این روزهای ِ تو را خوب می شود از چشمانت خواند؛مجنون ِ دلم....شکر ، بودنت را ...
View Articleنفس
نفس عمیق که می کشم یک لحظه فکر می کنم چقدر زنده ام!بعد نفس که بریده بریده شودکوتاه شودبه سختی بالا بیایددردناک شودآن وقت است که یادم می افتد چقدر نزدیکی به من ...و امروز چقدر دیدم "نفس های انسان گام...
View Article